امام زمان (تاجگذاری)

امام زمان (تاجگذاری)

امام زمان (تاجگذاری)

امام زمان (تاجگذاری)

امام زمان (تاجگذاری)
امام زمان (تاجگذاری)
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
مهدی که عالمند رهین کرامتش

مهدی که عالمند رهین کرامتش
سر زد طلوع صبح نخست امامتش

همچون لباس کعبه که بر کعبه زینت است
زیبا بود لباس امامت به قامتش

امروز شد امام ولی بوده است و هست
تا صبح روز حشر به عالم ز عامتش

برخیز از سرور، جهان را به هم بزن
از انّما ولیّکم الله دم بزن


تعداد بازديد : 86
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:56
نویسنده:
نظرات(0)
آتش به باغ دل همه برداً سلام شد

آتش به باغ دل همه برداً سلام شد
صبح ستمگران همه از یأس شام شد

وجد و سرور و شادی و عیش و خوشی حلال
اندوه و درد و رنج و مصیبت حرام شد

پیغام بر تمام ستمدیدگان برید
مهدی امام بود و دوباره امام شد

خورشید عدل و داد جهان گستر آمده
گویی دوباره بعثت پیغمبر آمده

در چشم خلق نور هدایت مبارک است
بر خاک خشک بحر عنایت مبارک است

آیات نصر بر ورق لاله ها ببین
در باغ عصر اینهمه آیت مبارک است

آید ندا ز سامره بر عالم وجود
با این بیان که عید ولایت مبارک است

همّت کنید در فرج آل فاطمه
بیعت کنید با پسر عسکری همه

← شعر  آغاز امامت امام زمان →

خیزید تا به گمشده گان رهبری کنیم
بر خلق آسمان و زمین سروری کنیم

اوّل صلا به خیل ستمدیده گان زده
آنگه ز اهلبیت پیام آوری کنیم

آریم رو به سامره آنگه ز جان و دل
تجدید عهد با پسر عسکری کنیم

فرمان عدل و داد به خلق جهان دهیم
تا دست خود به دست امام زمان دهیم

پاینده تا قیام قیامت قیام ما
گردون زده است سکۀ عزّت به نام ما

چون نور آفتاب که تابد بر آنچه هست
پیداست مجد و سروری و احترام ما

ما را خدا ائمّه ی گیتی قرار داد
گردید تا که یوسف زهرا امام ما

“میثم” وجود، غرق به دریای نور اوست
هر چند غایب است جهان در حضور اوست

حاج غلامرضا سازگار


تعداد بازديد : 92
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:56
نویسنده:
نظرات(0)
ای تاج امامت بسرت یوسف زهرا

ای تاج امامت بسرت یوسف زهرا
وی خَلعت عصمت به برت یوسف زهرا

شک نیست که سلطان جهانی تو پس از این
از بعد وفات پدرت یوسف زهرا

باباست گرفتار نگاه و نفَس تو
مادر بزند بوسه سرت یوسف زهرا

المنة لله که تو حجت حقی
عالم همه تحت نظرت یوسف زهرا

صد شکر که این تاج ولایت بسر توست
شمشیر علی بر کمرت یوسف زهرا

پیغمبر اکرم شده بس مفتخر از تو
ای هیبت احمد سپرت یوسف زهرا

تو منجی زهرایی و او چشم براهت
کی می‌رسد از ره خبرت یوسف زهرا

چشمان پر اشک حسنین است بسویت
عباس شده خونجگرت یوسف زهرا

تو قبلۀ دل‌هایی و معنای نمازی
ما شیعۀ اثنی عشرت یوسف زهرا

رفتی به پس پردۀ غیبت بسلامت
برگرد دگر از سفرت یوسف زهرا

زیباست که طاووس جنان رخ بنماید
گسترده شود بال و پرت یوسف زهرا

بازآ که کلام تو کلام اللهِ محض است
این است بقرآن هنرت یوسف زهرا

برگرد که احکام همه مانده معطل
اسلام شده دربدرت یوسف زهرا

لعنت به کسانی که همه حق تو بردند
شد غصب تمام ثمرت یوسف زهرا


تعداد بازديد : 92
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:55
نویسنده:
نظرات(0)
امروز جهان شور قیامت دارد

امروز جهان شور قیامت دارد
ابر کرم خدا کرامت دارد

ذرات جهان به یکدگر می‌گویند
خورشید به سر تاج امامت دارد


تعداد بازديد : 99
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:55
نویسنده:
نظرات(0)
تاج امامت است به روی سر شما

تاج امامت است به روی سر شما
خیل ملائکند به دور و بر شما

قربان چهره‌ات که تجلی مصطفاست
قربان آن صلابت چون حیدر شما

ای کاش صبح روز ظهورت صدا کنند
نام مرا عزیز خدا؛ یاور شما

در زیر طاق صحن گوهرشاد حاضر است
 از بهر خطبه خوانی تان منبر شما

نفرین فاطمه شده صدشکر مستجاب
لبخند آمده به لب مادر شما

آقا دعا کنید که در زندگی مان
باشیم ای ذخیرۀ حق یاور شما

ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن
 ماتشنه‌ایم، تشنه لب کوثر شما

فرموده‌ای که الگوی من مادر من است
 با این حساب فاطمه شد رهبر شما

کی ریشه کن کنی تو تبار یهود را
 ای جان فدای طنتنه خیبر شما

بیرون بکش زخاک دوتا غاصب فدک
این انتقام گشته به حق باور شما

روز ظهور نعره زنی جدی الحسین
کرببلاست چون هدف آخر شما


تعداد بازديد : 48
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:54
نویسنده:
نظرات(0)
از کنارِ کعبه آن ماهِ دل آرا می‌رسد

از کنارِ کعبه آن ماهِ دل آرا می‌رسد
محض دیدارش چه بی‌صبرانه عیسی می‌رسد

می‌رسد بر گوش، تا صوت أناالمهدی؛ سریع…
سیصد و چندین نفر دلداده درجا می‌رسد

عاقبت در جمعه‌ای جذّاب می‌پیچد خبر
آخرین معشوقِ والا منسبِ ما می‌رسد

مصحف و نهج البلاغه بعدِ قرانِ کریم
سورۂ نور و قصص، طاها و أسرا می‌رسد

محضرش تقدیم خواهد شد زمین و آسمان
هدیۂ خیل ملَک از عرشِ اعلی می‌رسد

عشقِ مادر دارد و با شیعیانش در بقیع
قبلِ هر کاری به کارِ قبر زهرا (س) می‌رسد

جرعه جرعه لحظۂ دیدار نزدیک است و خوب…
ندبه و عهد و فرج دارد به دریا می‌رسد

پس بگو «لبیک یامهدی (عج)» تویی تو امّتش
دست‌هایت را ببر بالا برای بیعتش!


تعداد بازديد : 34
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:53
نویسنده:
نظرات(0)
عید صعود آدم و میلاد خاتم است

عید صعود آدم و میلاد خاتم است
عید نزول حضرت عیسی ابن مریم است
عید ظهور منجی اولاد آدم است
یک عید نه، تجلی اعیاد عالم است

شب رخت بسته صبحدم نصر آمده
عیـد امــامتِ ولــیِ عصــر آمده

عید امید سلسلۀ انبیاست این
عید نزول مصحف نصر خداست این
ای اهل آسمان و زمین عید ماست این
مستضعفان به پیش! که عید شماست این

عالم به ظلِّ رایت توحید مهدی‌اند
اعیـاد مـا مقدمـۀ عید مهدی‌اند

مهدی که سکۀ ابدیت به نام اوست
مهدی که حکم آدم و خاتم پیام اوست
مهدی که آرزوی خلایق قیام اوست
مهدی که منجی بشریت نظام اوست


تعداد بازديد : 47
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:52
نویسنده:
نظرات(0)
فـرار ابـر و رخ آفتــاب را نگــرید

فـرار ابـر و رخ آفتــاب را نگــرید
سراب‌هـا همـه رفتنـد، آب را نگرید

بشارت ای همه یاران که یار می‌آید
نویــد رحمـت پــروردگار می‌آید

محمـد از طــرف کوهسـار می‌آید
علی گرفته بـه کف ذوالفقار می‌آید

دعـای عهد و فرج را همـه مرور کنید
سلام تازه بر آن تک سوار نور می‌آید

ز مکـه سر زده صبح قیام ابراهیم
رسد بـه عالـم هستی پیام ابراهیم

امـام عصر که بر او سـلام ابراهیم
قیـام کــرده، کنـار مقـام ابراهیم

حـرم رسانه آوازه «انـا المهدی» است
چهان پر از سخنِ تازه «انا المهدی» است

جهانیان! همـه جا در کنار یار کنید
دل خـزان زده خویش را بهار کنید

یهودیـان همه جا در شرارِ نار کنید
الا تمامــی وهابیــان فــرار کنید

رها کنیـد حرم را، حرم، دیار علی است
به دست مهدی موعود، ذوالفقار علی است


تعداد بازديد : 28
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:52
نویسنده:
نظرات(0)
شد امام ِ آخرین و دل برایش بیقرار

شد امام ِ آخرین و دل برایش بیقرار
سامرا شد ریسه بندان! از یمین تا به یسار

جان فدایِ آن عبا که تار و پودش حیدری‌ست
بر تنش زیبا نشسته؛ با کمال و با وقار

حک شده با دستِ حق بر تیغۂ شمشیر او
لا فتی إلا علی (ع) لاسیف إلا ذوالفقار

می‌برَد تاج ولایت‌عهدی‌اش را جبرئیل
می‌شود «طاووس أهل الجنّه» صاحب اختیار

دل بیا رخت سفیدت را به تن کن! آمده
عید بیعت با ولیِ عصر(عج)، عیدِ انتظار

حضرت زهرا (س) برایش خوانده حمد و إن یکاد
آرزویش هست، باشد یاورانش بی‌شمار

تا بگیرد از تمام دشمنانِ مرتضی (ع)
انتقامی سخت را با ضربه‌هایی ناگوار

کاش برگردد به زودی با ظهوری غرقِ نور
در حضورش به! چه حالی دارد این جشن و سرور


تعداد بازديد : 31
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:52
نویسنده:
نظرات(0)
آتش و فتنه و غوغاست سر آمدنت

آتش و فتنه و غوغاست سر آمدنت
هر کجا ولوله بر پاست سر آمدنت

جز چراغانی از این قوم چه دیدی آقا؟
شهر من شهر تماشاست سر آمدنت!!!


تعداد بازديد : 31
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:50
نویسنده:
نظرات(0)
در ربیع شادمانی با خدا

در ربیع شادمانی با خدا
می نویسم شعر لبخند تو را

می نویسم با بهشتی از سرور
با قلم هایی که دارد رنگ نور

ای ربیع آرزوهایم سلام!
برگ سبز گفتگوهایم سلام!

ذکر ما را با حضورت دم بده
مژدگانی های ما را هم بده

مژدگانی هایی از جنس حضور
مژدگانی های ایام سرور

اول از مدح تو می نوشم عسل
کوزه ای از دست کندوی ازل

آب زمزم را تو شیرین کرده ای
کام آدم را تو شیرین کرده ای

آسمان با نور تو تزیین شده
با قدم هایت زمین سنگین شده

ای تپش های زلال آسمان
زندگی بی زوال آسمان

جانشین مطلق آئینه ها
ای امام جمعه ی آدینه ها

بعد بسم الله رحمان رحیم
نام تو برده است موسای کلیم

خلوت سجاده های انبیاء
گرمی حال و هوای انبیاء  

می وزی مثل نسیمی کو به کو
با صدای دل نواز هو و هو

می وزی و دشت را پر می کنی
خارها را می بری حر می کنی

راستی روز نهم عید شماست
روز خوشحالی خورشید شماست

تو که خوشحالی! خدا خوشحال تر
فاطمه با مصطفی خوشحال تر

ای ربیع شادمانی ها سلام
عید اهل آسمانی ها سلام

باید این جا سنگ بردارد غزل
تا بکوبد بر رخ لات و هبل

سنگ بر پیشانی شیطان بزن
یک قدم در حج مظلومان بزن

آری احساس برائت می کنم
چون ولایت را قرائت می کنم

با تولی می شوم مرغ سحر
با تبری می پرم من بیشتر

با تولی می شوم مثل بلور
با تبری می رسم تا پای نور

با تولی سرمه می سایم به چشم
با تبری خوب می آیم به چشم

گفته بودم سنگ بردارد غزل
تا بکوبد بر رخ لات و هبل

من چه گویم که خدا فرموده است
در بیان شأن شان "بل هم ازل"

کیست "شر" جز منکر فضل علی
کیست جز مولای ما خیر العمل!

گندم از گندم بروید جو ز جو
این هم از آوردن ضرب المثل

هر که با آل علی شد رو به رو
زیر و رو شد، زیر و رو شد، زیر و رو  ...
***رحمان نوازنی***


تعداد بازديد : 45
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:49
نویسنده:
نظرات(0)
مهـدی کــه عـالمند رهیـن کـرامـتـش

مهـدی کــه عـالمند رهیـن کـرامـتـش
سر زد طلوع صبح نخست امامتش

همچون لباس کعبه که بر کعبه زینت است 
زیبا بود لباس امامــت به قامتش

امروز شد امام ولی بوده است و هست 
تا صبح روز حشر به عالم زعامتش

برخیز و از سرور جهان را به هم بزن
از« انمــا ولیکــم الله » دم بـزن

آتش به باغ دل همـه « بـردا سـلام » شــد
صبح ستمگران همه از یاٌس شام شد

وجد و سرور و شادی و عیش و خوشی حلال
اندوه و درد و رنج و مصیبت حرام شد

پیغــام بر تمــام ستمــدیــدگــان بـریــد 
مهــدی امام بود و دوباره امام شد

خورشید عدل و داد جهان گستر آمده
گویی دوبـاره بعثــت پیغمبـر آمده

در چشم خلق نور هدایت مبارک است
بر خاک خشک بحر عنایت مبارک است

آیات نصــر بر ورق لاله هــا ببیــن 
در باغ عصر این همه آیت مبارک است

آید ندا ز سامره بر عالـــم وجود
با این بیان که عید ولایت مبارک است

همت کنید در فرج آل فاطمــه
بیعت کنید با پسر عسگری همه

خیزید تا به گمشدگان رهبری کنیم
بر خلق آسمان و زمین سروری کنیم

اول صلا به خیل ستمدیدگــان زده
آنگه ز اهـل بیــت پیـام آوری کنیم

آریم رو به سامره آنگه ز جان و دل
تجـدیــد عهد با پسر عسگری کنیم

فرمان عدل و داد به خلق جهان دهیم
تا دست خود به دست امام زمان دهیم

پاینـده تا قیــام قیامـــت قیــام مــا 
گردون زده است سکه عزت به نام ما

چون نور افتاب که تابد بر آنچه هست
پیداست مجد و سروری و احتـرام ما

مــا را خــدا ائمـه گیتــی قـراد داد
گردید تا که یــوسف زهرا امـام ما

(میثم) ، وجود غرق به دریای نور اوست
هر چند غایب است جهان در حضور اوست
***استاد سازگار***


تعداد بازديد : 35
یکشنبه 02 مهر 1402 ساعت: 12:49
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-تاجگذاری سپیده سر زد از بیت امام عسکری امشب کرم می آید از سوی شما از هر دری امشب ملائ

امام زمان(عج)-تاجگذاری

 

سپیده سر زد از بیت امام عسکری امشب

کرم می آید از سوی شما از هر دری امشب

ملائک گرم ذکر یا حسن هستند از ماتم

ولی روح پدر مشغول ذکر دیگری امشب

که ای جان پدر ، ای نور امیدم بیا بابا

که در روی تو میبینم جمال حیدری امشب

بیا ای منتقم چشم انتظارت حضرت زهراست

اجابت میشود گویا دعای مادری امشب

مگر تکرار میگردد به تو معراج پیغمبر

که حتی از پر جبریل هم بالاتری امشب

بیا که با قدم هایت بشر بیدار میگردد

بیا که بعثت پیغمبران تکرار میگردد

تداعی میکند لبخند تو لبخند زهرا را

جهانی چشم شد بیند مگر فرزند زهرا را

که او با ذوالفقار مرتضی از راه می آید

همان روزی که می بندد به سر سربند زهرا را

همه عالم شود دلداده ی روی درخشانش

که میبیند خدایا دلبر و دلبند زهرا را

تو در حصن دعای وان یکاد مادرت هستی

دگر چشمی نمیگیرد به تو ، این بند زهرا را

برای با شما بودن دلیل محکمی دارم

اگر باشی به روی زخم قلبم مرحمی دارم

برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد

زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد

چه رویی دلربا داری ، چه گیسویی رها داری

قیامت زودتر از موعدش این بار بر پا شد

شما صاحب زمان نه حضرت صاحب دلان هستی

که معنای حقیقی ولایت در تو معنا شد

چنان بنده نوازی میکنی کز مهر و احسانت

غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد

خدا را شکر ماهم نوکر این آستان هستیم

که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد

قلم بر دفترم چرخید نامت بر زبان آمد

کرامت کردی و بر پیکر این مرده جان آمد

 

احمد ایرانی نسب

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 301
دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت: 10:59
نویسنده:
نظرات(2)
آقا مبارک است رَدای امامتت ای غایب از نظر به فدای امامت می خواستند حق تو را هم قضا کنند کَذاّبها کجا

آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامت

می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامت

 

ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما عهد بسته ایم به پای امامتت

از روز اولی که رسیدیم زین جهان
گشتیم آشنا به صدای امامتت

این روزها هوای تو را کرده ام بیا
ماییم یاکریمِ هوای امامتت

آقا بیا تقاصِ شهیدان به پای توست
آقا فدای کرببلای امامتت

تا روزِ بازگشتِ تو سیدعلی شده
پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت

رضاباقریان

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 255
دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت: 10:57
نویسنده:
نظرات(0)
بر سر بنهاد تاج شاهی جهان آن مسبب خلقت این کون ومکان او موهبت آخر آن رب جلیست افسوس که میشود ز چشم ه

بر سر بنهاد تاج شاهی جهان

آن مسبب خلقت این کون ومکان

او موهبت آخر آن رب جلیست

افسوس که میشود ز چشم ها نهان

مهدی است همان مهدی موعود است این

آنکه داده اند، انبیا ز او نشان

بازار فساد و ظلم میشود کساد

او هست بهار دل هر پیرو جوان

صد هزار چون مسیح میشود علاج

در مریض خانه اش به طور رایگان

گر که چاکرانش همه بر صف باشند

این صف گذرد ز هفتمین آسمان

من کی بتوانم که کنم مدحش را

الکن شود از توصیفش دست و زبان

دل را زده ام به یم در این قمارعشق

مجنون به سرش مباد سود یا زیان

گر کشور ما خار چشم ملل است

هستیم رهین این مسیحای زمان

جان همه جهان و خاندان من

سر سلامتی حضرت امام مان

تنها پدرم وسیله ای بود فقط

از دعای اوست خورده ایم رزق و نان

از وصف صفاتش چه بگوید شاعر

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان

روزی که بیاید تمام است خزان

از عطر خوشش جهان شود مشک فشان

 

 

شاعر : علی اکبر نازک کار


تعداد بازديد : 295
چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت: 12:41
نویسنده:
نظرات(0)
بر عرش زعامتت مبارک آقا بر خلق امامتت مبارک آقا این جامه سبز نور که دست خدا پوشیده به قامتت، مبارک آقا علی اکبر شجعان

بر عرش زعامتت مبارک آقا

بر خلق امامتت مبارک آقا

این جامه سبز نور که دست خدا

پوشیده به قامتت، مبارک آقا

علی اکبر شجعان


تعداد بازديد : 353
سه شنبه 15 بهمن 1392 ساعت: 5:51
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-مدح تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم آسمان برخاست کز همّت کند مهر جبینم شمع سوزانی که روشن کرده ام در بزم جانان آب گشته، سو

امام زمان(عج)-مدح

 

تا به رخ بنشست گَرد مقدم آن نازنینم

آسمان برخاست کز همّت کند مهر جبینم

شمع سوزانی که روشن کرده ام در بزم جانان

آب گشته، سوخته، با نغمه های آتشینم

روز و شب این آرزو دارم که در دشت محبّت

دانۀ عشقی بکارم، خوشۀ وصلی بچینم

چشم دل بگشودم و دیدم که عالم را سراسر

تیره تر از شب، بسان صبح روز واپسینم

جنگ ها، انسان کشی ها، قتل و غارت ها، ستم ها

کرده دل را قلزم خون همچو دامان زمینم

آه مادرها که فرزندانشان از دست رفته

گاه آید از یسار و گاه آید از یمینم

غرّش تانک و مسلسل ها و توپ و بمب و موشک

می رسد بر گوش، هر دم با صدای سهمگینم

با دلی خون داشت هر کس انتظار مصلحی را

همچو من کز اشک خونین شسته دائم آستینم

آن یکی می گفت موسی مصلح دنیاست، آری

دیگری می گفت کو، آن عیسی گردون نشینم؟

و آن دگر می خواند بودا را به سوز و شور دیگر

دیگری می گفت کو آن رهبر صلح آفرینم؟

من نه عیسی و نه موسی و نه بودا بود فکرم

خواستم تا رهبری بالاتر از آن برگزینم

راه با پای ولایت بردم از گداب حیرت

در کنار ساحل قرب خداوند مبینم

چشم دل بگشودم و دیدم مبارک خیمه ای را

نای وصل انداخت از هر تار و پود اوطنینم

نورها زآن خیمه می تابید و من با خویش گفتم

یار در پیش من و من با غم هجران عجینم

دامن آن خیمه را بالا زدم با دست حیرت

چشم سر بستم، مگر با چشم دل او را ببینم

ناگهان دیدم جمالی را که تا صبح قیامت

هم زوصفش عاجز و هم از نگاهش شرمگینم

غرق حیرت گشتم و گفتم خدایا صورت است این

یا که صورت آفرین دل برده از کف این چنینم؟

گرد ماه عارضش گردیدم و گفتم که هستی؟

ای اسیر تار زلفت گشته هوش و عقل و دینم

گفت من فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

نور چشم عسکری نجل امیرالمؤمنینم

من زمادر، افتخار نسل شمعون الصفایم

و زپدر باشد نسب از شخص ختم المرسلینم

یوسف مصر وجودم، زیب بخش هست و بودم

گفته در قرآن درودم، ذات ربّ العالمینم

جسم ها را جان فزاید، روح ها را روح بخشد

می خورد بر هم چو لب های مسیحا آفرینم

حجّتم باب المرادم، مهدیم خیرالعبادم

عقل را عین الحیاتم، عشق را حقّ الیقینم

گوهر مکنون حق از سیزده دریای وحیم

بلکه خود دریای فیض سیزده دُرّ ثمینم

رهنمای موسی عمران به نیل و طور سینا

مقتدای عیسی مریم به چرخ چارمینم

صولت شیر خدا پیداست در ماه جمالم

نور ختم الانبیا می تابد از مهر جبینم

انتقام خون مظلومان به تیغ ذوالفقارم

اقتدار قادر منّان به عزم راستینم

اشک زهرا از سپهر دیده ام ریزد چو باران

داغ محسن مانده چون آتش به قلب نازنینم

گه مدینه گه نجف گه کربلا گه کاظمینم

گه خراسان گه به قم گریان به آل طاهرینم

گه برای عمّه ام زینب برآرم ناله از دل

گه به یاد گردن مجروح زین العابدینم

شب که تاریک است و قبر فاطمه زائر ندئارد

من کنار تربت گم گشتۀ او می نشینم

ای خوش آن روزی که بهر دوستانم رخ نمایم

من که چون یوسف به چاه، غیبت کبری مکینم

قرن ها بگذشته، باشد اشک تنهائی به چشمم

من که عالم چون سلیمان است در تحت نگینم

چون برای انتقام خون زهرا تیغ گیرم

دوست دارم روی سیلی خوردۀ او را ببینم

دوست دارم خون نحس قاتلان جدّ خود را

آن قدر ریزم که دریا بگذرد از صدر زینم

دوست دارم آن که سیلی زد به رخسار سکینه

بازویش از تن جدا گردد به تیغ آهنینم

دوست دارم تا روم از شامیان دون بپرسم

کز چه رو بستند دست عمّۀ زار و حزینم

دوست دارم گرد قبر مخفی اصغر بگردم

اشک ریزم در عزای آن عموی نازنینم

دوست دارم تا که در پائین پای قبر جدّم

خم شوم گلبوسه از قبر علی اکبر بچینم

تا شود نزدیک (میثم) روز موعود ظهورم

کن دعا با شیعیان بر درگه حیّ مبینم

 


تعداد بازديد : 545
جمعه 20 دی 1392 ساعت: 13:51
نویسنده:
نظرات(0)
دوستان هنگام بينايى شده طلعت مهدى تماشايى شده اين اميد هر نبى و هر ولى‏ است پاى تا سر، هم محمد، ه

دوستان هنگام بينايى شده

 

طلعت مهدى تماشايى شده

 

اين اميد هر نبى و هر ولى‏ است

 

پاى تا سر، هم محمد، هم على است

 

اين پسر چشم و چراغ فاطمه است

 

اين گل اميد باغ فاطمه است

 

شمع جمع عالمين است اين پسر

 

طالب خون حسين است اين پسر

 

اين چراغ بزم در قلب شب است

 

اين نويد انتقام زينب است

 

اين امام عصر كل عصرهاست

 

صاحب نصر تمام نصرهاست

 

بردگان , موسى به عالم آمده

 

مردگان , عيساى مريم آمده

 

كيست مهدى كعبه ی جان همه

 

كيست مهدى آرزوى فاطمه

 

كيست مهدى همدمى نشناخته

 

خلق ناديده به او دل باخته

 

كيست مهدى نور انوار خدا

 

كيست مهدى انبيا را مقتدا

 

كيست مهدى ياور مظلومها

 

كيست مهدى حامى محرومها

 

كيست مهدى حجّت ثانى عشر

 

كيست مهدى منجى كل بشر


تعداد بازديد : 225
جمعه 11 مرداد 1392 ساعت: 14:31
نویسنده:
نظرات(0)
شعری مگر که این همه شیرین بهانه ای نثری مگر که محرم اسرار خانه ای تا چند چون نسیم سحر با شمیم گ
شعری مگر که این همه شیرین بهانه ای
 
نثری مگر که محرم اسرار خانه ای
 
تا چند چون نسیم سحر با شمیم گل
 
در برگ برگ سرو و صنوبر روانه ای
 
پرسیده ام ز هر که نشان تو بی نشان
 
دارد به خاطر از تو پریشان نشانه ای
 
دیریست در هوای رخت بال میزنم  
 
مرغ دلم نمی پرد از آشیانه ای
 
ترسم به آرزو نرسد ناله ی امید  
 
دل را به سوی خویش بخوان با بهانه ای
 
اکنون که اختیار جهان با نگاه توست
 
تا چند پشت پرده منتظر آره یا نه ای
 
تا باز شعله ور شوم از شوق انتظار
 
آی آتش نهفته  بیفشان زبانه ای
 

                محمد روحانی ( نجوا کاشانی ) 


تعداد بازديد : 217
شنبه 05 مرداد 1392 ساعت: 1:24
نویسنده:
نظرات(0)
******** فردا و آیینه های سبز *** دلم پر می زند، ای صبح فردایی که می آیی پر از آیینه خواهی شد؛ پر از

********
فردا و آیینه های سبز
***
دلم پر می زند، ای صبح فردایی که می آیی
پر از آیینه خواهی شد؛ پر از فصلی تماشایی
خدا می داند از تنهایی خود، سخت غمگینم
بدون تو زمان یعنی : غم و اندوه و تنهایی !
گرفته رنگ خاکستر تمام آرزوهامان 
بگو آیا نمی خواهی که این صحرا بیارایی؟
بیا ای صبح، تا خورشید با آیینه گردانی
بگیرد پرده ی گلگونه از رخسار زیبایی

**
 خداوند تمام فصل های آبی و روشن !
شکسته انتظارت قامت مرغان دریایی
کدامین جاذبه جادوی چشمان تو را دارد؟
به آن چه دیده، می نازد اگر آهوی صحرایی !
دلم پر می زند، آری، برای صبح یک روزی ...
که پر خواهد شد از آیینه های سبز رویایی 
***
مکتب شعر دینی
سیدعلی اصغرموسوی


تعداد بازديد : 417
چهارشنبه 14 فروردین 1392 ساعت: 22:30
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 2
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف