با ناله های حیدر محراب گریه می کرد از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد در اوج بی قراری همراه اشک مو

با ناله های حیدر محراب گریه می کرد از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد در اوج بی قراری همراه اشک مو

با ناله های حیدر محراب گریه می کرد از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد در اوج بی قراری همراه اشک مو

با ناله های حیدر محراب گریه می کرد از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد در اوج بی قراری همراه اشک مو

با ناله های حیدر محراب گریه می کرد از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد در اوج بی قراری همراه اشک مو
با ناله های حیدر محراب گریه می کرد از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد در اوج بی قراری همراه اشک مو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
با ناله های حیدر محراب گریه می کرد از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد در اوج بی قراری همراه اشک مو

با ناله های حیدر محراب گریه می کرد

 

از عمق زخم آن سر محراب گریه می کرد

 

در اوج بی قراری همراه اشک مولا

 

با سوز آه مادر محراب گریه می کرد

 

از تیغ ابن ملجم فرق علی دو تا شد

 

چون لاله گشت پرپر محراب گریه می کرد

 

می دید در مقابل تصویر غرق خونی

 

گودال و تیغ و حنجر محراب گریه می کرد

 

خون جگر روان شد محراب غرق خون گشت

 

با ناله های آخر محراب گریه می کرد

 

مرد یگانهء جنگ مظلوم بود و تنها

 

با داغ آن دلاور محراب گریه می کرد

 

عمری بدون زهرا با چاه درد دل کرد

 

می گفت کوچه معجر محراب گریه می کرد

 

می دید در نگاه غرق به مولا

 

تصویر آتش و در محراب گریه می کرد

شاعر: وحيد محمدي


تعداد بازديد : 247
شنبه 05 مرداد 1392 ساعت: 13:31
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف