چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد ازخدا بی خبری دید

چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد ازخدا بی خبری دید

چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد ازخدا بی خبری دید

چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد ازخدا بی خبری دید

چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد ازخدا بی خبری دید
چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد ازخدا بی خبری دید
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد ازخدا بی خبری دید

چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد

پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد

وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش

فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد

ازخدا بی خبری دید که زهرا مانده

آنچنان زد که دگر در سر جایش افتاد

نفس فاطمه و دست علی در کار است

دست او بسته و زهرا به هوایش افتاد

تا صدا زد که علی را نبرید ای مردم

به زمین خورد که از زمزمه هایش افتاد

فتنه ی مردم نااهل چه کرده است به دین

آتش ظلم چنین شد به سرایش افتاد

محمدصادق باقی زاده


تعداد بازديد : 150
چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت: 14:29
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف