اشعار شب پنجم محرم – محسن حنیفی دمی که جان ز تن محتضر جدا بشود همان دم است که دلبر ز بَر جدا بشود خودت بگو که شدی مجتبای این صحرا بگو چگ

اشعار شب پنجم محرم – محسن حنیفی دمی که جان ز تن محتضر جدا بشود همان دم است که دلبر ز بَر جدا بشود خودت بگو که شدی مجتبای این صحرا بگو چگ

اشعار شب پنجم محرم – محسن حنیفی دمی که جان ز تن محتضر جدا بشود همان دم است که دلبر ز بَر جدا بشود خودت بگو که شدی مجتبای این صحرا بگو چگ

اشعار شب پنجم محرم – محسن حنیفی دمی که جان ز تن محتضر جدا بشود همان دم است که دلبر ز بَر جدا بشود خودت بگو که شدی مجتبای این صحرا بگو چگ

اشعار شب پنجم محرم – محسن حنیفی دمی که جان ز تن محتضر جدا بشود همان دم است که دلبر ز بَر جدا بشود خودت بگو که شدی مجتبای این صحرا بگو چگ
اشعار شب پنجم محرم – محسن حنیفی دمی که جان ز تن محتضر جدا بشود همان دم است که دلبر ز بَر جدا بشود خودت بگو که شدی مجتبای این صحرا بگو چگ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب پنجم محرم – محسن حنیفی دمی که جان ز تن محتضر جدا بشود همان دم است که دلبر ز بَر جدا بشود خودت بگو که شدی مجتبای این صحرا بگو چگ

 

اشعار شب پنجم محرم – محسن حنیفی

 

دمی که جان ز تن محتضر جدا بشود

همان دم است که دلبر ز بَر جدا بشود

 

خودت بگو که شدی مجتبای این صحرا

بگو چگونه پسر از پدر جدا بشود

 

قبول کن که دلم را شکسته این تصمیم

حسابم از علی اصغر اگر جدا بشود

 

دویده ام که ذبیح گلوی تو باشم

رسیده ام نگذارم که سر جدا بشود

 

ز چنگ نیزه نشد تا تو را رها بکنم

که سینه ی تو هم از میخ در جدا بشود

 

خدا کند که به جای سرت عمو سر من

به دست آن ز خدا بی خبر جدا بشود

 

سرت به نیزه تنت مانده است در صحرا

دو تا حرم شده از یکدگر جدا بشود

 

محسن حنیفی


تعداد بازديد : 207
چهارشنبه 07 آبان 1393 ساعت: 15:21
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف