تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
از سر اسب تا زمین خوردی
تا تو ای با وفا زمین خوردی،
خاطر دخترم مشوّش شد
چِقَدَر بی هوا زمین خوردی
ای برادر تو که یل جنگی
مانده ام پس چرا زمین خوردی
مثل ایّام رفتن مادر
مثل شیر خدا زمین خوردی
لشگری بود و لشگر من تو
تک یل کربلا زمین خوردی
چه کشیدی برادرم وقتی
روی این تیرها زمین خوردی
علمت روی خاک افتاده
ای علمدار ما زمین خوردی
پنجه ی زجر واشد ای عبّاس
از سر اسب تا زمین خوردی ...
شاعر: وحيد محمدي
تعداد بازديد : 111
دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت: 20:27
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب