|
یازهرا...
باز بوی گل یاسی به مشامم خورده است
مست کردست مرا هوش و حواسم برده است
چادرت را بتکان مادر بی همتایم
تا که این دل بشود زنده که اکنون مرده است
هرکسی را که نظر بر دل و جانش نکنی
ضربه خورده به روانش و دگر افسرده است
بسکه پاکی و طهارت نسبی، صدیقه
واژه "طاهره" در پیش شما سر خورده است
بسکه تو عاشق حیدر شده ای ای بانو
بغض حیدر، زتن منکر او افشرده است
بین کوچه چه نهیبی زده ای بر دشمن
عالم از هیبت مردانه تو جاخورده است
ای جوان مادر زینب چه شکسته ای شده ای
چه شد اینگونه شدی،برگ گلت پژمرده است
چشمهای صدفت درّ گران می ریزد
بشکند دست هرآنکس که تو را آزرده است
علی اکبر نازک کار
با فشردن بشود عطر گل افشان، ای وای
باز بوی گل یاسی به مشامم خورده است
تعداد بازديد : 341
چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت: 10:09
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(1)
این نظر توسط مرحوم حسن فرحبخش ژولیده نیشابوری در تاریخ 1393/11/29 و 13:28 دقیقه ارسال شده است | |||
ﮔﺮ ﺑﻴﺎﻳﻲ ﮐﻮﻓﻪ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻳﺎﻭﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮐﺸﻨﺪ
ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺮﻭﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮐﺸﻨﺪ ﺍﻱ ﻋﺰﻳﺰ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﻓﻪ ﺑﮕﺬﺭ ﮐﺰ ﺳﺘﻢ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﮐﺶ ﻫﺎ ﻋﻠﻲ ﺍﮐﺒﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮐﺸﻨﺪ ﺁﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﺸﻨﻪ ﺧﻮﻥ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﮐﺒﺮ ﻗﺎﺳﻢ ﻓﺮﺥ ﻓَﺮَﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮐﺸﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﺮﻋﻪ ﺁﺑﻲ ﮐﻨﺎﺭ ﻋﻠﻘﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻲ ﺁﺑﺮﻭ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮐﺸﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﺭﻧﺪ ﻗﺘﻞ ﻣﺤﺴﻦ ﺷﺶ ﻣﺎﻫﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﺎ ﺗﻴﺮ ﺳﻪ ﺷﻌﺒﻪ ﺍﺻﻐﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮐﺸﻨﺪ ﭘﺎ ﻣﻨﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﮐﻮﻓﻪ ﻭﺭ ﻧﻪ ﺑﻌﺪ ﮐﺸﺘﻨﺖ ﺯﻳﺮ ﺿﺮﺏ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮐﺸﻨﺪ |