یا زهرا... کبوتری که نفس های خون فشانی داشت به زیر بال شکسته اش ، کهکشانی داشت نمی شود ننشاند به پیر

یا زهرا... کبوتری که نفس های خون فشانی داشت به زیر بال شکسته اش ، کهکشانی داشت نمی شود ننشاند به پیر

یا زهرا... کبوتری که نفس های خون فشانی داشت به زیر بال شکسته اش ، کهکشانی داشت نمی شود ننشاند به پیر

یا زهرا... کبوتری که نفس های خون فشانی داشت به زیر بال شکسته اش ، کهکشانی داشت نمی شود ننشاند به پیر

یا زهرا... کبوتری که نفس های خون فشانی داشت به زیر بال شکسته اش ، کهکشانی داشت نمی شود ننشاند به پیر
یا زهرا... کبوتری که نفس های خون فشانی داشت به زیر بال شکسته اش ، کهکشانی داشت نمی شود ننشاند به پیر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یا زهرا... کبوتری که نفس های خون فشانی داشت به زیر بال شکسته اش ، کهکشانی داشت نمی شود ننشاند به پیر

یا زهرا...

کبوتری که نفس های خون فشانی داشت

به زیر بال شکسته اش ، کهکشانی داشت

نمی شود ننشاند به پیرُهن لاله

ز بس که سینه ی او حسّ باغبانی داشت

همین شکسته که بی کس فتاده در خانه

نداشت غربت و دور و برش کسانی داشت

برای وا شدنِ یک گره زمین خورده ست

اگر چه قدرتی از جنس آسمانی داشت

چقدر پشت امام اش درآمد او تنها

به آه و ناله و تا پیکر و توانی داشت

همیشه سنگ علی را به سینه می کوبید

همین سبب شد و بر سینه اش نشانی داشت

دو لخته خون ، نشسته کنون به جای آن

دو گوشواره که در گوش خود زمانی داشت

پرِ بدونِ توان وقف پیرُهن دوزی ست

برای کرب و بلا بال او تکانی داشت

در این دقایق آخر به جای اشهد هم

برای بی کفنش عرض روضه خوانی داشت

 

علیرضا عنصری


تعداد بازديد : 99
دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 13:19
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف