یا امام حسن... کرم خانه جای کریمان بوَد محل عطای کریمان بوَد گدا در حرم گرچه آقا شود همین از دعای کر

یا امام حسن... کرم خانه جای کریمان بوَد محل عطای کریمان بوَد گدا در حرم گرچه آقا شود همین از دعای کر

یا امام حسن... کرم خانه جای کریمان بوَد محل عطای کریمان بوَد گدا در حرم گرچه آقا شود همین از دعای کر

یا امام حسن... کرم خانه جای کریمان بوَد محل عطای کریمان بوَد گدا در حرم گرچه آقا شود همین از دعای کر

یا امام حسن... کرم خانه جای کریمان بوَد محل عطای کریمان بوَد گدا در حرم گرچه آقا شود همین از دعای کر
یا امام حسن... کرم خانه جای کریمان بوَد محل عطای کریمان بوَد گدا در حرم گرچه آقا شود همین از دعای کر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یا امام حسن... کرم خانه جای کریمان بوَد محل عطای کریمان بوَد گدا در حرم گرچه آقا شود همین از دعای کر

یا امام حسن...

کرم خانه جای کریمان بوَد

محل عطای کریمان بوَد

گدا در حرم گرچه آقا شود

همین از دعای کریمان بوَد

کریمِ کریمان عالم حسن

رسیدن به اوج کمالم حسن


من از کوه طور آمدم، آب کو

لبِ تشنه را گوهری ناب کو

مرا بوسه بر دست او آرزوست

شب است و لبم، دست ارباب کو

در افطارها با رطب قانعم

رطب را کشیدن به لب قانعم


گریبان دریدن به من می رسد

از او بوسه چیدن به من می رسد

قرار است من هم شوم مبتلا

غمش را خریدن به من می رسد

چه زیباست دربندِ آقا شدن

اسیری به لبخندِ آقا شدن


نوشتند ما را گدای حسن

گدای سحر، با دعای حسن

مریضیم و افتاده در راه او

شفا می دهد خاک پای حسن

همان یاکریمِ هوایش منم

دخیل دو دست عطایش منم

 

مگیر از گدایت اشارات را

عنایات را، افتخارات را

به هر جا رسَم باز هم از توام

فزون کن به من اعتبارات را

به این و به آنم دچارم مکن

گدای توام بی عیارم مکن


تو افطار کن من نظاره گرت

تو ارباب شو، من شوم نوکرت

مرا فرض کن یک غریبه، غریب

فقیری سرِ راه انگشترت

من از کاروانم جدا مانده ام

خلاصه ز کرببلا مانده ام


می ارزد گدایی به آقا شدن

به سلمان شدن، اهل تقوا شدن

اگر خلوتم را تو پُر می کنی

خوشم با شب و روز تنها شدن

قسم بر عبادات روز و شبت

مرا کرده بیچاره خال لبت

 

نمی خواستم تاج شاهانه را

کلید درِ این حرم خانه را

نمی گنجد این حرف ها بر گدا

به من هم بده حال پروانه را

همینکه نگاهم کنی کافی است

اگر سر به راهم کنی کافی است


کمالم به پای تو کامل شود

نمازم بدونِ تو باطل شود

جنون من از عاقلی می رسد

مریدت چرا باز عاقل شود

به رویای شبهای تنهای من

قدم رنجه کن ماه زیبای من


تهی دست را نوکری عار نیست

مریض تو هست آنکه،،بیمار نیست

کرم راه تو، نوکری راه من

چنانم گدایت که بی کار نیست

تو را داشتن اعتبار من است

گداییِ تو کار و بار من است


غلامان، به لبخند سلطان خوشند

در این عشق، پاره گریبان خوشند

اگر راه جانان پریشانی است

به این گونه زلف پریشان خوشند

خوشی با تو زیباست یا ذوالکرم

گدای تو آقاست یا ذوالکرم


امامت به صحن و سرا نیست که

به ایوان و گنبد طلا نیست که

مزارت مسیر بهشت خداست

ولایت به این حرف ها نیست که

ولی کاش صحن و سرا داشتی

حریمی شبیهِ رضا داشتی

 

رضا باقریان


تعداد بازديد : 59
دوشنبه 08 تیر 1394 ساعت: 11:41
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف