تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
بی رمق بود و تا تکان میخورد
به تنش نیزه و کمان میخورد
وقتی افتاد دوره اش کردند
چه لگد ها از این و آن میخورد
هر کسی خسته بود عقب میرفت
بدن خسته همچنان میخورد
همه رفتند ، شمر ول کن نیست
شمر تا رفت از سنان میخورد
زیر لب گفت آب آب ، اما
چکمه ها بود بر دهان میخورد
امیر_فرخنده
تعداد بازديد : 607
پنجشنبه 16 دی 1395 ساعت: 12:01
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب