دردها می چکد از حال و هوای سفرش

دردها می چکد از حال و هوای سفرش

دردها می چکد از حال و هوای سفرش

دردها می چکد از حال و هوای سفرش

دردها می چکد از حال و هوای سفرش
دردها می چکد از حال و هوای سفرش
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دردها می چکد از حال و هوای سفرش

دردها می چکد از حال و هوای سفرش
گرد غم ریخته بر چادر مشکی سرش

تک و تنها و دو تا چشم کبود چند تا
کودک بی پدر افتاده فقط دور و برش

ظاهراً خم شده از شدت ماتم اما
هیچ کس باز نفهمیده چه آمد به سرش

روزها از گذر کوچه آتش رفته
اثر سوختگی مانده سر بال و پرش

با چنین موی پریشان و بدون معجر
طرف علقمه ای کاش نیفتد گذرش

همه بغض چهل روزه او خالی شد
همه کرب و بلا گریه شد از چشم ترش

علیرضا لک


تعداد بازديد : 0
پنجشنبه 30 شهریور 1402 ساعت: 14:02
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف