تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
ای همیشه خواهر غم پرورم
ای خمیده مثل زهرا مادرم
بشکن این بغضی که داری در گلو
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
بر حسینت شام را توصیف کن
از خرابه رفتنت تعریف کن
از درخت خشک و سنگ و سر بگو
از لب و از چوب و طشت زر بگو
صورت خورشید و نوک نی چه بود
قصه ی قرآن و بزم می چه بود
جان من بنشین و حرف دل بگو
از جبین و چوبه محمل بگو
به چه بزمی، بزم اشک و ماتم است
بزمتان جمع است و یک کودک کم است
تعداد بازديد : 19
پنجشنبه 30 شهریور 1402 ساعت: 14:06
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب