علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین(س)-مصائب گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد ما

علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین(س)-مصائب گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد ما

علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین(س)-مصائب گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد ما

علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین(س)-مصائب گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد ما

علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین(س)-مصائب گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد ما
علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین(س)-مصائب گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد ما
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
علی اکبر لطیفیان حضرت ام البنین(س)-مصائب گفتم ام البنین، دلم پا شد گره هایی که داشتم وا شد ما

حضرت ام البنین(س)-مصائب

 

گفتم ام البنین، دلم پا شد

گره هایی که داشتم وا شد

مادر آب را صدا زدم و ...

خشکسالم شبیه دریا شد

سوره ی حمد نذر او کردیم

گم شده داشتیم و پیدا شد

با ادب بود و روی دامانش

چار تا گل نازدانه ای جا شد...

...به مدینه نگفت مادر شد

گفت،‌ مولای شهر بابا شد

با کنیزیّ خانواده ی عشق

در دو عالم عزیز زهرا شد

خادمی کرد تا که عباسش

از ازل تا همیشه آقا شد

همه ی بچه هاش عیسایند

گرچه عباس او مسیحا شد

آن قَدَر خرج گریه شد افتاد

آن قَدَر خرج گریه شد تا شد

تا قیامت به احترام حسین

ذکر لب هاش واحسینا شد

گفت گفتند روز عاشورا

در غروبی که خیمه غوغا شد

بین تقسیم آبروی حرم

مشک بی آب سهم سقّا شد

کاش دست عمود نخلستان

سدّ راهش نمی شد امّا شد

گفت گفتند بعد آنی که

علیِ اکبر ارباً ارباً شد

قد سقّا شبیه قاسم شد

قدّ قاسم شبیه سقّا شد

گفت گفتند بر سر نیزه

سر عبّاس من تماشا شد

بسته بودند اگر نمی افتاد

بسته بودند اگر به نی جا شد

خوب شد همره حسین نرفت

در مسیری که سر به نی ها شد

خوب شد مجلس شراب نرفت

در همان جا که جشن بر پا شد

زینب و چشم های بی غیرت

که به روی ستاره ای وا شد



تعداد بازديد : 147
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت: 0:33
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف