یک عمر رفت و آشنای تو نبودم

یک عمر رفت و آشنای تو نبودم

یک عمر رفت و آشنای تو نبودم

یک عمر رفت و آشنای تو نبودم

یک عمر رفت و آشنای تو نبودم
یک عمر رفت و آشنای تو نبودم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یک عمر رفت و آشنای تو نبودم

یک عمر رفت و آشنای تو نبودم

بیمار و محتاج شفای تو نبودم

 

با کوله بار غفلتی که داشتم من

شایسته ی لطف و عطای تو نبودم

 

حقّش نبوده با جفای من بسازی

اصلاً به امید وفای تو نبودم

 

یا غافِرَ الذَّنبِ العظیم، العفو العفو

ای کاش عبد پر خطای تو نبودم

 

از سفره ی جانانه ات حرمت شکستم

من زینت مهمانسرای تو نبودم

 

شب زنده داری های من رنگ ریا داشت

مشغول در کسب رضای تو نبودم

 

شرمنده ام جای همه لطفی که داری

من بنده ی خوبی برای تو نبودم

 

غیر از تو هرکس بود مولایم چه می شد؟

از دست میرفتم گدای تو نبودم

 

از نامه ام رنجیده خاطر شد امامم

من باب میل اولیای تو نبودم

 

آقا بیای من دگر  سودی ندارد

وقتی که هم درد نوای تو نبودم

 

احساس کردم درد سر بودم برایت

روزی که مشمول دعای تو نبودم

 

چیزی  اگر  گیر  تو  می آید  بسوزان

یک جمله می گویم فقط جانم حسین جان

 

احسان محسنی فر


تعداد بازديد : 143
یکشنبه 08 مرداد 1391 ساعت: 20:08
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف