اربعین حسینی ع - 5

اربعین حسینی ع - 5

اربعین حسینی ع - 5

اربعین حسینی ع - 5

اربعین حسینی ع - 5
اربعین حسینی ع - 5
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام زمان (عج)-زیارت اربعین باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند

امام زمان (عج)-زیارت اربعین

 

باز هم اربعین رسیده بیا

باز هم از تو بی خبر ماندم

عاشقانت زیارتت کردند

من ولی باز پشت در ماندم

 

روز و شب غبطه می خورم آقا

به کسانی که با تو مأنوسند

عاشق و بی قرار و بی تابند

دست و پای تو را که می بوسند

 

دیدن تو به من نمی آید

تو کجا و نگاه هر جایی

من اگر آنچه خواستی باشم

تو سراغم به خواب می آیی؟

 

نکند عاق کرده ای من را

نکند صبرتان سر آمده است

گر عتابم کنید حق دارید

هر گناهی ز من بر آمده است

 

خواستم تا ببینمت در خواب

به نگاهم اجازه داده نشد

خواستم تا به کربلا بروم

با رفیقان خود پیاده، نشد!

 

بین آن کاروان و جمعیت

چه کسی با تو هم قدم شده است؟

خوش به حال کسی که با گریه

با شما راهی حرم شده است

 

در حرم روضه خوان خودت هستی

روضه ی کاروان جان بر لب

بین روضه بلند می گویی:

به فدای تو عمه جان زینب...

 

تا رسیدند در دو راهی عشق

ساربان گفت که کجا برویم؟

پاسخی آمد از  حریم حسین

همه گفتند کربلا برویم

 

تا رسیدند لحظه ای ماندند

در سکوتی که چهره ها شد مات

زد به سینه غریب بی کفنم

باز شد بغض عمه سادات

 

به زمین خورد از سر محمل

تیر غمها به قلب بانو رفت

با ادب نیت زیارت کرد

سوی یارش به روی زانو رفت

 

خواست تا درد دل کند اما

مگر این گریه ها امان می داد

یک نگاهی به دور خود انداخت

سر خود را فقط تکان می داد

 

السلام علیک یا مظلوم

السلام علیک یا عطشان

السلام علیک یابن علی

السلام علیک یا عریان

 

ای برادر نمی برم از یاد

که چگونه به خاک افتادی

زیر گرمای آفتاب آن روز

با لب تشنه،خسته،جان دادی

 

ای برادر نرقته از نظرم

اکبرت را که ارباً اربا شد

بعد عباس میر لشکر تو

پای دشمن به خیمه ها وا شد

 

به خدا ای عزیز لب تشنه

داغ یک قطره آب کشته مرا

بین این گریه های اهل حرم

گریه های رباب کشته مرا

 

غرق گریه رباب می گوید

که دل پاره پاره را بردند

با سه شعبه به روی دست پدر

طفلک شیرخواره را بردند

 

پسرم با خیال تو هر شب

دست بر سینه می فشارم من

گرچه ماندم خجالتت آنروز

ولی امروز شیر دارم من

 

گریه را کم کنید دخترها

کمی آرام اصغرم خواب است

گل نارم علی علی لا لا

مادرت چهل شب است بی تاب است

 

مجتبی شکریان


تعداد بازديد : 189
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 12:38
نویسنده:
نظرات(0)
برای جا مانده های اربعین امام حسین (ع)-زیارت اربعین دوباره مثل همه سال های قبل از این ز کاروان رفیق

برای جا مانده های اربعین

امام حسین (ع)-زیارت اربعین

 

دوباره مثل همه سال های قبل از این

ز کاروان رفیقان خویش جا ماندیم

همه ، برات گرفتند و رفته اند و ما

به پشت پنجرهء جنت الرضا ماندیم

 

زمان بدرقه شان بغضمان شکست آقا

که خوبها همه رفتند و باز ، ما ماندیم

هنوز گرم همین فکرهای خود بودیم

که ما چرا ز رفیقان خود جدا ماندیم

 

پیام آدرس هیات آمد و ما باز

به زیر پرچم سقای با وفا ماندیم

هنوز جمعه شبی هست و هیاتی باقیست

اگر به حسرت دیدار کربلا ماندیم

 

به پشت گرمی این وعده های ... سال بعد ...!

گریستیم و پس از آن به این هوا ماندیم

برای دیدن تصویر زائران حسین

شبانه روز به پای رسانه ها ماندیم

 

مهدی مقیمی


تعداد بازديد : 151
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 12:38
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-پیاده روی اربعین صحرا به صحرا، کو به کو ، داریم نم نم میرویم پشت سر هم، دم به دم ، آدم ب

امام حسین(ع)-پیاده روی اربعین

 

صحرا به صحرا، کو به کو ، داریم نم نم میرویم

پشت سر هم، دم به دم ، آدم به آدم میرویم

ما هر دو عالم را به این معراج دعوت میکنیم

از این سوى عالم اگر آن سوى عالم میرویم

راهى شدن، دریا شدن، یعنى کمال قطره ها

ما هم به راه افتاده ایم و جانب یم میرویم

در شعله آتش میشویم، آتش به عالم میزنیم

هم مثل یک پروانه میسوزیم ما، هم میرویم

هم در نجف هم کربلا پرچم بدست زینب است

هر جا که پرچم میرود دنبال پرچم میرویم

عیسى بن مریم، آدم، ابراهیم، موسى، نوح، هود

این راه را پیغمبران رفتند و ما هم میرویم

ما تشنه وصلیم و دنبال سلوک وصلتیم

پس پابرهنه، تشنه لب ، تا نهر علقم میرویم

بى واسطه اسماء حق در ما تجلى میکند

هر وقت تحت قبه ى سلطان عالم میرویم

 

علی اکبر لطیفیان


تعداد بازديد : 65
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 12:38
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت زینب(س)-اربعین ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا ﻟﺒﻬﺎﻱ ﺗﺮﻙ ﺧﻮﺭﺩﻩ و ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻣ

حضرت زینب(س)-اربعین

 

ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﻟﺒﻬﺎﻱ ﺗﺮﻙ ﺧﻮﺭﺩﻩ و ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻛﻪ اﺯ  ﺑﺎﻍ ﺧﺰاﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺒﻴﻨﻲ

ﮔﻞ ﻫﺎﻱ ﻛﺒﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ی ﭘﺮﭘﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺧﻴﻤﻪ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺭﻓﺖ ﻣﺪﻳﻨﻪ

ﺁﻣﺪ ﻧﻆﺮﻡ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻣﺎﺩﺭﻣﺎﻥ ﺭا

ﺑﻌﺪ اﺯ ﺗﻮ و ﻋﺒﺎﺱ ﺣﺮﻡ ﺭﻓﺖ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ

ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺳﺘﻢ ﺑﺮﺩ ﺯﺭ و ﺯﻳﻮﺭﻣﺎﻥ ﺭا

ﻛﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﻴﻔﺘﻢ ﺑﺨﺪا اﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﺎﻗﻪ

ﺑﺮ ﻧﻴﺰه ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﺳﺮ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﻣﺎﻥ ﺭا

اﺯ ﺷﻬﺮ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ اﻡ ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﻳﻢ

ﺩﺭ ﻛﻮﻓﻪ ﺷﻜﺴﺘﻨﺪ ﺑﺮاﺩﺭ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺭا

در اﻣﻨﻴﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﻮﺩیﻡ

ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻭﺭﻭ ﺑﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﻳﻚ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺧﻴﺮﻩ و ﻣﻦ ﺧﻴﺮﻩ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺖ

ﺩﻳﺪی ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ اﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﻲ ﻣﺤﺸﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﺟﺎﻥ ﺩاﺩﻥ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻼ ﻋﺎﻡ ﻃﺒﻴﻌﻲ اﺳﺖ

ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻧﺒﺮﺩﺳﺖ ﻛﺴﻲ ﻣﻌﺠﺮﻣﺎﻥ ﺭا

اﺯ ﺷﺎﻡ ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺪﺭ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺷﻜﺴﺘﻨﺪ

ﺑﺎ ﺿﺮﺏ ﻟﮕﺪ ﺷﺎﺧﻪ ی ﻧﻴﻠﻮﻓﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﺭﺑﺎﺑﻴﻢ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﭼﻪ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ

ﮔﻬﻮاﺭﻩ ی ﭼﻮﺑﻲ ﻋﻠﻲ اﺻﻐﺮﻣﺎﻥ ﺭا

 

سید حجت بحرالعلومی


تعداد بازديد : 311
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 12:37
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت زینب(س)-اربعین اَبر خون می بارید عطرِ گُل می پیچید بینِ یک دشتِ پُر از یاسِ سفید کاروان عاقبت

حضرت زینب(س)-اربعین

 

اَبر خون می بارید

عطرِ گُل می پیچید

بینِ یک دشتِ پُر از یاسِ سفید

کاروان عاقبت از راه رسید

همه از ناقه زمین اُفتادند

هر کسی سمتی رفت

خسته هر کس به سر و سینه یِ خود می کوبید

باز خاتونِ دوعالم به زمین پای نهاد

نه که او هم به رویِ خاک اُفتاد

نیست قاسم که پَرِ چادر او را گیرد

نیست اکبر که عنانی گیرد

نیست عباس رکابش گردد

بینِ این قربانگاه

مثل هر منزل راه

کودکان را همه در دور و برِ خویش شمرد

زیر لب می نالید

باز یک طفل کم است

نکند باز یتیمی مُرده؟

خسته غمگین بی تاب

گفت با عمه رباب

دختری کم شده است

که سکینه با اشک

آب برداشته و علقمه رفته تنها

با عمو درد و دلش تازه شده

همه رفتند سرِ خاکِ عزیزی اما

کودکِ من به کجاست؟

چه کنم قبرِ علی اصغرِ من خالی بود

گفت برخیز و بیا تا به زیارت برویم

دو خمیده دو کمان و سپیدان حرم

دست بر خاک کشیدند و رسیدند به یک خاکِ غریب

غرقِ بویِ خوشِ سیب

خواهر آمد به سرِ خاکِ برادر کم کم

خواهری چهره کبود   پیر تر از همه بود

می شناسی من را  با همین چین و چروک

با همین دیده ی تار تربتت می بینم

سر نداری که به بالای سرت بنشینم

خواست تا فاتحه  خوانَد که به یادش آمد

فاتحه خوانیِ صد نیزه و تیر و شمشیر

فاتحه خوانیِ سنگ و دشنه

ختم قرآن کردند

نه به سی جزء  هزاران قسمت

ختم قرآن کردند

هر ورق یک طرفی می اُفتاد

مجلسِ ختم گرفتند ولی

به سرِ نیزه سرش را بردند

مجلسِ ختم گرفتند ولی

نعل تازه به سُمِ اسب زدند

اسب را هِی کردند

غرقِ در نوحه و آه

روضه خوانی کردند

لحظه ها پُر درد اند

کاسه آب آوردند

که بپاشند به روی تربتِ خاکی برادر قدری

یادش آمد زِ تَرَکهای لبش خون می ریخت

تشنه تر از همه بود

هر دو لبهاش کبود

آب می گفت و نگاهش کردند

آب می گفت و می خندیدند

بینِ آن دشتِ بزرگ

کسی انگار کمی آب برایش آورد

سنگدل خنده زد و پیش نگاهش به زمین ریخت و رفت

به خودش آمد و گفت

نیمه جان آوردم

تا بگیری آن را

نفس آخر را

این تو و قافله ات

این امانت هایت

نوزده طفل از این جمع ولی کم شده است

یا میانِ صحرا زیرِ یک بوته ی خار

دست در گردن جان دادند

یا زمانِ غارت از نفس اُفتادند

یا میانِ آتش سوختند و ماندند

یا که بندِ زنجیر بر گلوشان اُفتاد

یا که از کعبِ نِی و تازیانه مُردند

یا که از آبله و تاولِ پا پژمردند

یا که از دیدن راس عباس سرِ نِی تب کردند

یا که از ضربه ی سنگی سنگین

بارها غَش کردند

بینِ اینان اما

بیشتر قلبِ مرا

داغِ عزیزت سوزاند

تا که بر سینه سرت را چسباند

نوبتِ دختر شد

پیشِ من پَرپَر شد

یاد آن شام که غساله تنش را تا دید

گفت برمیگردم

کارِ من نیست که این قَدِ کمان را شویَم

اینهمه تاول و زخم

بدنی کوچک و خُرد

اینهمه جایِ کبود

اندکی مویِ سپید

قُل و زنجیر چرا باز نکردید از او

گُلِ دامانِ که است؟

رویِ این صورتِ سرخ

جایِ دستانِ که است؟

با همان کُنده و زنجیر به خاکش کردیم

نوزده طفل از این جمع ببین کم شده است

 

حسن لطفی


تعداد بازديد : 39
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 12:37
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات اربعین هوای اربعین دارد دل بیچاره ام یارا نگاهی کن نگاهی کن دل بیچاره ما را نم

امام حسین(ع)-مناجات اربعین

 

هوای اربعین دارد دل بیچاره ام یارا

نگاهی کن نگاهی کن دل بیچاره ما را

نمی دانم دوباره می رسم تا کربلا یا نه

کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را

همین حالا ببر ما را بهشت کربلای خود

چه تضمینی ست تا بینم طلوع صبح فردا را

نیم لایق نیم قابل ولی آقا قبولم کن

که چون قطره در آن وادی ببینم صحن دریا را

بده اذنی که تا هستم در این دنیا دراین دنیا

ببینم من دوباره کربلا آن شور و غوغا را

غرض این بود یا مولا نگاهی سویم اندازی

وگرنه از قدیم احسان نمودی بی سر و پا را

 

ناصر شهریاری


تعداد بازديد : 35
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 12:36
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات اربعین گرچه گاهی با دلم باید نباید می کنی گرچه گاهی هم مرا در خود مردد می کنی م

امام حسین(ع)-مناجات اربعین

 

گرچه گاهی با دلم باید نباید می کنی

گرچه گاهی هم مرا در خود مردد می کنی

مطئنم دوستم داری که در هر اربعین

ناز می آیی و راه مرز را سد می کنی

کُلُکُم نورید و کل ارض هم کرببلا

با همین علت مرا راهی مشهد می کنی

باشد از مشهد برات کربلا می آورم

حل کارم را یقین هشتاد درصد ، می کنی

بیست درصد را هم از پائین پایت خواستم

شک ندارم روزیم را بیش از این حد می کنی

دوستانم گرچه منعم می کنند اما حسین!

باز بی ویزا مرا از مرزها رد می کنی

 

محسن ناصحی


تعداد بازديد : 55
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 12:36
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات اربعین داده به ما به دست خودش چشمِ تَر حسین بالاترین عبادت ما گریه بر حسین تو ب

امام حسین(ع)-مناجات اربعین

 

داده به ما به دست خودش چشمِ تَر حسین

بالاترین عبادت ما گریه بر حسین

تو با خودت اگر دل پر درد آوری

آنکه تو را به روضه کند مفتخر حسین

مانند نام نامیِ الله از ازل

نامی که هست تا به اَبَد مستمر حسین

ما بنده ایم و بندۀ دربند بهتر است

اینسان بما نگاه کند بیشتر حسین

ایمان کامل است به ایام بندگی

وقتی ز ما قبول کند جان و سر حسین

حجّی که با امام بجا آوری قبول

ورنَه تو در طواف ولی دربدر حسین

امسال بار نوکریِ خویش را ببند

شاید رهت نداد به سال دگر حسین

چشم از تو بر ندارم و غفلت نمی کنم

ورنه تمام نوکری ام درد سر حسین

ما ریزه خوار سفرۀ ارباب بی سریم

با تو شود غلامی ما معتبر حسین

کم کاری است هر که نشد زائر حرم

این اربعین تو کرب و بلایم ببر حسین

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 57
پنجشنبه 12 آذر 1394 ساعت: 12:33
نویسنده:
نظرات(0)
سپاه کوله به دوشان و بیشمار پیاده دوباره قافله صف بسته سمت یار، پیاده چشیده هرکسی از چای روضه باده

سپاه کوله به دوشان و بیشمار پیاده

دوباره قافله صف بسته سمت یار، پیاده

چشیده هرکسی از چای روضه باده چشیده

شده ست مست ولی آمده خمار، پیاده

به یاد خارمغیلان وزخم و پای برهنه

میاورد دوسه تاول به یادگار پیاده

به یاد خشکی لبهای از عطش ترکیده

نکرده تر لبی از آب خوشگوار… پیاده

شفا زکیست که اینگونه درد هم شده حیران

مریض آمده با حالتی نزار ، پیاده

به شوق کیست به طور آمده ست این همه موسی؟

که پا برهنه ،جلو ،پشت سر ،کنار، پیاده

که دیده صاحب عزا اربعین غریب بماند؟

و باز آمده تنها سر قرار ، … پیاده

نوراء نریمان


تعداد بازديد : 65
شنبه 30 آبان 1394 ساعت: 10:18
نویسنده:
نظرات(0)
نمی بینی از غصّه لبریزم و نمی بینی از دوری آشفته ام ؟ باشه، کربلا رام نده، لا اقل بشین پایِ حرفای ناگ

نمی بینی از غصّه لبریزم و
نمی بینی از دوری آشفته ام ؟
باشه، کربلا رام نده، لا اقل
بشین پایِ حرفای ناگفته ام ؟

 

از اون اربعینی که پیشت بودم
شدم عشقم ، اونقدر مأنوس تو
که یک ساله چشم انتظارم بیام
بــازم جزو مَشّایه ، پابوس تو

پیاده روی بین دو تّــا بهشت
از این بهترم میشه اصلاً مگه ؟
نمی فهمه وایسادنو زائرت
اگه تاول پاش چیـــزی نگه

زن و مرد ، پیر و جوون عازمن
تو راهی که تو انتهاشی حسین
مسیحیّه هم زیره لب میگه که
میشه با منم آشناشی حسین ؟

تو موکـب فقط چَن قَلَم جنس نیس
اونم ، بُخل ، نامهربونی، ریاس
به خـرمایِ خوش طعم و با برکتش
شراب بهشــتی تو اون چائــیاش

عمودای آخر تو گوش همــه
یه موسیقیِ ناب از خِش خِشه
صدایی که واسم تو اون خستگی
پُر از حسّ زیبایِ آرامشه

دارم زائــرا رو نیگاه می کـــنم
همه، چشماشون مثل دریا شده
آره ، باید اینجا بیفتم رو خاک
آخــه ، گنبــده ماه پیدا شــده

محمّدقاسمی


تعداد بازديد : 69
شنبه 30 آبان 1394 ساعت: 10:17
نویسنده:
نظرات(0)
میرسد بر دل تو بغض صدایم یا نه ؟ میشود باز به درگاه تو پایم یا نه ؟ بنده ای آمده با روی سیاهش هیئت

میرسد بر دل تو بغض صدایم یا نه ؟

میشود باز به درگاه تو پایم یا نه ؟

 

بنده ای آمده با روی سیاهش هیئت

میدهد صاحب این خانه بهایم یا نه ؟

 

از غلامان تو بودم همه ی عمر بگو

وقت مرگم که رسید از شهدایم یا نه ؟

 

تو که عمری ست در این روضه پناهم دادی

میدهی گوشه ای از علقمه جایم یا نه ؟

 

نکند کرب و بلا را که ندیده بروم

اربعین در سفر کرب و بلایم یا نه ؟


تعداد بازديد : 101
جمعه 29 آبان 1394 ساعت: 10:56
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-مناجات-زیارت اربعین درگیـرم این ایـام با سودای رفتن شوق دویـدن ها و امّـاهای رفتن از

امام حسین(ع)-مناجات-زیارت اربعین

 

درگیـرم این ایـام با سودای رفتن

شوق دویـدن ها و امّـاهای رفتن

از صبح تا شب در خیالات رسیدن

شب تا سحر مدهوش از رؤیای رفتن

"ماندن"؟،نه اصلاً اسم "ماندن" را نیاور

ماندن چرا؟، وقتی پرم از پای رفتن

تنها دلیل "بودن" یک رود این است :

فانی شدن در موج ، در دریای رفتن

دل دل نباید کرد ، باید زد به جاده

همراه باید گشت با غوغای رفتن

آغوش گرمش کار خود را کرد آخر...

آتش گرفته جانم از گرمای رفتن

 

مصطفی هاشمی نسب


تعداد بازديد : 89
جمعه 29 آبان 1394 ساعت: 10:54
نویسنده:
نظرات(0)
یا حسین ع بی کفن میل بوریا دارد بی وطن شوق کربلا دارد پر طاووس مال کرکس نیست هر که خواهد تو را ، تو ر

یا حسین ع

بی کفن میل بوریا دارد
بی وطن شوق کربلا دارد

پر طاووس مال کرکس نیست
هر که خواهد تو را ، تو را دارد

من که گشتم نگرد آقاجان
مثل و مانند تو کجا دارد؟

از برای منه کلاغ سیاه
گنبد تو همیشه جا دارد

اشکهای منم صفا دارد
کربلای تو هم صفا دارد

راه اگر راه اربعین باشد
نوکر تو هزار پا دارد

آخره نام من حرم بگذار
اول اسم من که "با" دارد

من همینجا نخورده مستم چون
مرقد از دور هم نما دارد

سائلت از چه مشت و مالم داد
پس گدای تو هم گدا دارد

منه بیمار ، سالمم الآن
کربلا ، کرب بی بلا دارد

من ندارم "تو را" ؟ حسودم من؟
پس بقل دستی ام چرا دارد؟

چه کسی گفته او گنهکار است
روی دوشش فقط لوا دارد

جعفر ابوالفتحی


 


تعداد بازديد : 39
سه شنبه 26 آبان 1394 ساعت: 9:51
نویسنده:
نظرات(0)
یه عمره که با قاب عکس حرم شب و روزمو هق‌هق میکنم بذار اربعین زائر تو بشم وگرنه از این دوری دِق میکنم

یه عمره که با قاب عکس حرم
شب و روزمو هق‌هق میکنم
بذار اربعین زائر تو بشم
وگرنه از این دوری دِق میکنم

 

همه کوله بار سفر بستن‌و
با پای پیاده هوایی میشن
فقط من از این فیض بی‌بهره‌ام
رفیقام دارن کربلایی میشن

نذار آبروم بیشتر از این بره
بگو دردمو با کی قسمت کنم؟
یا راهی جلو پام بذار یا بگو
چجوری به این دوری عادت کنم؟

اگه‌ کربلاتو نبینم حسین
بگو پس چه‌خاکی بریزم سرم؟
آخه تا کِی این دوری و دوستی؟
بذار پا برهنه بیام تا حرم

رسیده به اینجام صبوری بسه
میشه تا حرم زیر بارون بیام؟
میخوام اینقدَر گریه‌زاری کنم
که قبل از رسیدن بگیره صدام

میخوام خسته‌ از راه رفتن بشم
مثه بچه‌هات غرق تاول بشم
میخوام یاد دروازه‌ی ساعات
دم ‌مرز مهران مُعطّل بشم

چجوری به یاد غمات باشم‌و
توی خیمه‌ها استراحت کنم؟
مگه میشه یاد رقیه‌ت باشم
ولی لحظه‌ای خواب راحت کنم؟

میخوام هر دقیقه بباره چشام
به یاد دل خسته‌ی خواهرت
میخوام وقتی که تشنه میشم بگم:
فدای لب تشنه‌ی اصغرت

خلاصه میخوام کربلایی بشم
تا بلکه مثه حر حلالم کنی
میشه بعد یک عمر آلودگی
بحق رقیه‌‌ زلالم کنی؟

خودت میدونی بیشتر از هرکسی
به ایل و تبارت ارادت دارم
درسته سعادت میخواد اما من
به دل آرزوی شهادت دارم

اگه مقتدامون تو باشی حسین
خداشاهده جون دادن سخت نیست
بقرآن کسی شاه باشه ولی
نباشه غلام تو خوشبخت نیست

شاعر:محمد زوار


تعداد بازديد : 318
دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت: 9:19
نویسنده:
نظرات(0)
یه عمره که با قاب عکس حرم شب و روزمو هق‌هق میکنم بذار اربعین زائر تو بشم وگرنه از این دوری دِق میکنم

یه عمره که با قاب عکس حرم
شب و روزمو هق‌هق میکنم
بذار اربعین زائر تو بشم
وگرنه از این دوری دِق میکنم

 

همه کوله بار سفر بستن‌و
با پای پیاده هوایی میشن
فقط من از این فیض بی‌بهره‌ام
رفیقام دارن کربلایی میشن

نذار آبروم بیشتر از این بره
بگو دردمو با کی قسمت کنم؟
یا راهی جلو پام بذار یا بگو
چجوری به این دوری عادت کنم؟

اگه‌ کربلاتو نبینم حسین
بگو پس چه‌خاکی بریزم سرم؟
آخه تا کِی این دوری و دوستی؟
بذار پا برهنه بیام تا حرم

رسیده به اینجام صبوری بسه
میشه تا حرم زیر بارون بیام؟
میخوام اینقدَر گریه‌زاری کنم
که قبل از رسیدن بگیره صدام

میخوام خسته‌ از راه رفتن بشم
مثه بچه‌هات غرق تاول بشم
میخوام یاد دروازه‌ی ساعات
دم ‌مرز مهران مُعطّل بشم

چجوری به یاد غمات باشم‌و
توی خیمه‌ها استراحت کنم؟
مگه میشه یاد رقیه‌ت باشم
ولی لحظه‌ای خواب راحت کنم؟

میخوام هر دقیقه بباره چشام
به یاد دل خسته‌ی خواهرت
میخوام وقتی که تشنه میشم بگم:
فدای لب تشنه‌ی اصغرت

خلاصه میخوام کربلایی بشم
تا بلکه مثه حر حلالم کنی
میشه بعد یک عمر آلودگی
بحق رقیه‌‌ زلالم کنی؟

خودت میدونی بیشتر از هرکسی
به ایل و تبارت ارادت دارم
درسته سعادت میخواد اما من
به دل آرزوی شهادت دارم

اگه مقتدامون تو باشی حسین
خداشاهده جون دادن سخت نیست
بقرآن کسی شاه باشه ولی
نباشه غلام تو خوشبخت نیست

شاعر:محمد زوار


تعداد بازديد : 767
یکشنبه 24 آبان 1394 ساعت: 11:18
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین(ع)-کربلا-اربعین کربلای عمر هرکس بی گمان خواهد رسید روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید

امام حسین(ع)-کربلا-اربعین

 

کربلای عمر هرکس بی گمان خواهد رسید

روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد رسید

عاقبت باید حسینی رفت از دارِ جهان

ورنه در بستر بِسَر عمرِ گران خواهد رسید

دست و پنجه نرم کردن با شهادت ساده نیست

هرکسی کرب و بلایی شد ، به آن خواهد رسید

نوکرِ ارباب پیوسته دلش باشد جوان

پیر  هم  گردد به آقایش جوان خواهد رسید

غم مخور ، پای پیاده ،کربلا ، روزی نشد

عاقبت یک روز ، جا مانده ، دَوان خواهد رسید

دستِ بی مهری نباید داد با ارباب، چون

دستِ پر مِهرش به دست دوستان خواهد رسید

آزمایشهای تو در تو ، به دل صیقل دهد

وانگهی ، روزی ، جواب امتحان خواهد رسید

اشک عاشق ، تازه روز اربعین گل می کند

آشنا باشیم ،زنگ کاروان خواهد رسید

ناله زینب کند کاری که بر "هل من معین"

پاسخ لبیک از کلِّ جهان خواهد رسید

گر بماند نزد حق یک روز از عمر جهان

طالب خون خدا،صاحب زمان خواهد رسید

 

محمود ژولیده


تعداد بازديد : 285
پنجشنبه 21 آبان 1394 ساعت: 9:32
نویسنده:
نظرات(0)
در مرز خویش ماندن و از مرز رد شدن با مُهر و مِهر فاطمه اصل سند شدن این آروزی سرخ گذرنامه ی من است در ز

در مرز خویش ماندن و از مرز رد شدن
با مُهر و مِهر فاطمه اصل سند شدن

این آروزی سرخ گذرنامه ی من است
در زیر پای مُهر سفارت لگد شدن

 

راه ورود را مگر آموختن از عشق
راه خروج را ز کبوتر بلد شدن

پیمودن مسیر به فریاد یا علی
یعنی که با حسین، علی را مدد شدن

موکب شدن،مسیر شدن،مبتلا شدن
زائر شدن،گزارش یک مستند شدن

تیر هزار و چارصد و شصت و عشق را
بعد سه روز دیدن و از بیست صد شدن

بد چونکه بخش دوم “گنبد” شده نگو
مارا تمایلی ست جدیدا به بد شدن

تغییر می دهی همه را بعد کربلا
یعنی حسین ع با تو فقط میشود “شدن”

مهدی رحیمی(زمستان)


تعداد بازديد : 115
چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت: 10:25
نویسنده:
نظرات(0)
نوشتن از غم تو ذکر این قلم شده است چقدر فکر من این روزها حرم شده است پیاده ، رو به حرم… کاش روزیم بشو

نوشتن از غم تو ذکر این قلم شده است
چقدر فکر من این روزها حرم شده است
پیاده ، رو به حرم… کاش روزیم بشود
تمام دلخوشیم کوله پشتیم شده است

شب دلتنگى من نافله اى مى خواهد
قلمم از تو نوشته ، صله اى مى خواهد
راهى جاده عشقم نکنى مى میرم
دل من پاى پر از ابله اى مى خواهد

مرغ دل بر سر این بام بیارى بهتر
از پریدن به هواى تو چه کارى بهتر؟
سال دیگر نکند زنده نباشم ، اى واى
ارزو روى دل من نگذارى بهتر

سید مسیح شاه چراغ


تعداد بازديد : 29
چهارشنبه 20 آبان 1394 ساعت: 10:15
نویسنده:
نظرات(0)
مناجات امام حسین علیه السلام جسم و روحم با حرم گشته عجین حال و روزم با غمت گشته غمین این سه جمله خو

مناجات امام حسین علیه السلام

 

جسم و روحم با حرم گشته عجین

حال و روزم با غمت گشته غمین

این سه جمله خواب شبهای من است

کربلا ... پای پیاده ... اربعین

 

شاعر : مجید آقاجانی


تعداد بازديد : 183
شنبه 25 مهر 1394 ساعت: 17:03
نویسنده:
نظرات(0)
داغ هیچ غمی به این نمیرسه منو می کُشه همین ” نمیرسه “ بذار اربعین بیام کرب و بلات آسمون که به زمین ن

داغ هیچ غمی به این نمیرسه
منو می کُشه همین ” نمیرسه “

بذار اربعین بیام کرب و بلات
آسمون که به زمین نمیرسه…

شاعر:یاسین قاسمی


تعداد بازديد : 61
شنبه 18 مهر 1394 ساعت: 10:57
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 25
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف